چرا باید استراتژی محتوا داشته باشیم؟

حتما شما هم در اطراف‌تان کسی را سراغ دارید که هر چه بیشتر جان می‌کند کمتر چیزی به‌ دست میاورد. به تعداد سال‌های عمرش خاطره‌ی شکست دارد و الان هم پشیمان است که ای کاش به جای کار کردن دو وعده نماز به کمرم زده بودم. حالا نه دنیا را دارم و نه آخرت را.

باری فارغ از مسائل فردی و اجتماعی و جسمی و روانی و اقتصادی و سیاسی و پیشانی‌نداری که در احوالات این فردِ نوعی بی‌تاثیر نیستند، می‌توانم قسم بخورم همچنین این فرد استراتژی برای کار و زندگی‌اش نداشته است. که اگر داشت شاید می‌توانست بر سایر موارد هم مدیریت داشته باشد و به این روز سیاه نیفتد. یا دست‌کم یک نقطه‌ی سفید بر لوح زندگی‌اش داشته باشد. همین قدر مهم و تاثیرگذار. این فرد اگر کار تولید محتوا را هم انتخاب کرده بود پایان کارش همین بود. در هر کاری داشتن استراتژی مهم است.

پیش از آنکه بخواهیم پا در وادی تولیدمحتوا بگذاریم باید ابتدا برای تمام مراحل کار استراتژی داشته باشیم. استراتژی مجموعه‌ای از برنامه‌ریزی‌ها برای داشتن یک نقشه‌ی راه مؤثر است. بطوری‌ که از همان ابتدا بدانیم قرار است چه کار کنیم و چه نتیجه‌ای در انتظارمان است.

هدف، انگیزه، توانایی، برنامه‌ی کلی و جزئی، پیش‌بینی، شناسایی موانع، راهکار، چشم‌انداز مادی یا معنوی زیرمجموعه‌هایی از استراتژی محتوا هستند.

پیش از آنکه بدانیم استراتژیِ محتوا شامل چه چیزهایی می‌شود، لازم است بدانیم چرا باید استراتژی محتوا داشته باشیم و بیشتر از دانستن مفهوم این موضوع، باید به ضرورت انجام آن پی برده باشیم‌.

برای توضیح مفهوم استراتژی تا امروز تعریف‌های زیادی آورده‌اند اما نداشتن استراتژی مشخص به معنای دقیق کلمه، بی‌گدار به آب زدن است. تبعات چنین رفتاری را کم و بیش همه‌ی ما در زندگی تجربه کرده‌ایم.

پیش از آنکه وقت از دست برود باید به عواقب کارهای بی برنامه و باری‌به‌هرجهت خود فکر کنیم و چاره‌ای بیندیشیم. طراحی یک استراتژی محتوایی همه‌جانبه کار ساده‌ای نیست. یا باید به اهل فن بسپاریم یا خودمان مهارتش را کسب کنیم.

اما پاسخ به چند سؤال مهم ما را به اهمیت داشتن استراتژی محتوا آگاه‌تر می‌کند.

  • هدف از تولید محتوا چیست؟
  • مخاطبان ما چه کسانی هستند؟چه زمانی مخاطبان به محتوای ما دسترسی دارند؟
  • محتوای ما برای مخاطب چه ارزشی دارد و یا کدام مشکل او را حل می‌کند؟
  • مخاطبان از چه طریقی به محتوای ما دسترسی دارند؟

 

با داشتن پاسخ این سؤالات تا حدودی می‌توانیم عملکرد محتوایی خود را ارزیابی کنیم و سنجه‌ای برای پیشرفت در مسیر رسیدن به هدف‌مان داشته باشیم.

 

اگر گمان کرده‌اید به این زودی‌ها دست از سر چرایی استراتژی محتوا برمی‌دارم و به سراغ باقی مطالب می‌روم، زهی گمان محال. آنقدر با چالش بی‌تفاوتی به این شالوده‌ی مهم مواجه شده‌ام که هر جا سخن از آن به میان می‌آید دلم می‌خواهد ساعت‌ها از اهمیتش و از حتمی بودنِ تخریب بنای محتوا بدون وجود این شالوده‌ی محکم بگویم.

با کسب و کارهایی که وارد گفت‌وگو شده‌ام ادبیات منتهای خواسته‌شان حول این محور می‌چرخید؛ می‌خواهیم هر چند وقت یکبار مطلبی در فلان رسانه منتشر کنند یا مقاله‌ای روی وبسایت بگذارند که بیاید صفحه اول گوگل. همین؟ مثل این است که بگوییم هر چند وقت یکبار کرکره مغازه را بکشید بالا تا مردم جنس‌های‌مان را ببینند. تمام؟ خیلی‌ها هم حاضر نیستند وارد بحث چرایی استراتژی محتوا شوند و می‌خواهند با ترفند اجی‌مجی‌لاترجی و یک مقاله و چند کلمه‌ی کلیدی یک شبه به قله‌ها برسند.

صفحه‌ی اول گوگل بودن مهم است. اما حالا با ابزارهای سئو چند وقتی هم بالای گوگل جا خوش کنی. فکر می‌کنی مخاطب این روزها آنقدر هوشمند نشده که با یک بار خواندن بفهمد با یک محتوای بی‌کیفیت پر از کلمات کلیدی نابجا طرف است؟ بماند که گوگل هم هوشمندتر شده است و محتوای با کیفیت را با ملاک‌های دیگری تشخیص می‌دهد.

کم ندیده‌ایم مقالات بی‌مایه‌ای پر از کلمات کلیدی یا محتوای زرد که مدتی آن بالا بوده‌اند و پس از یک‌بار تجربه‌ی هر مخاطب به قعر گوگل رفته‌اند. یا برعکس محتواهای خوبی که گاهی برای به دست آوردن‌شان باید به پایین‌ترین جای گوگل سفر کنی. سؤال اینجاست: آیا همه این قدر وقتِ اضافه برای این کارها دارند؟

تجربه‌ی در اوج بودن شیرین است، اما اینکه بتوانی همیشه در اوج بمانی مهم است. دلت می‌خواهد پادشاه و ملکه‌ی سرزمین خودت باشی یا یک کارگزار علی‌البدلِ وقت که گاهی هم برایش کف می‌زنند و هورا می‌کشند؟ در هر دو صورت انتخاب با خود توست.

محتوای پرمایه و هدفمند، استفاده از ابزارها، زمان‌بندی درست انتشار، انتخاب رسانه‌ی مناسب برای انواع محتوا و هزاران نکته‌ی ریز و درشت دیگر که اینجا مجال گفتنش نیست، وقتی همزمان با هم و در یک مجموعه کار کنند، جواب می‌دهند.

حتمن متوجه اهمیت این موضوع شده‌اید و می‌گویید: حالا این استراتژی که فهمیده‌ایم خیلی هم مهم است، اصلن چی هست؟ بسیار خوب. هدف من رسیدن به همین نقطه بود. یعنی درک ضرورت کار. به همین خاطر ابتدا چرایی کار را مطرح کردم‌. خیلی از افرادی که تولید محتوای رسانه‌های‌شان را برون‌سپاری می‌کنند اصلن وارد این وادی مهم نمی‌شوند. مقاله‌ای سفارش می‌دهند و تحویل می‌گیرند. محتوا بدون در نظر گرفتن استراتژی به جایی نمی‌رسد حتی اگر خیلی باکیفیت باشد.

فوت کوزه‌گری موفقیت همین جاست. استراتژی همان اژدهای قوی است که از دارایی و ارزش‌ها و آنچه گنج شماست، محافظت می‌کند. گنج‌های خود را بی‌محافظ رها نکنید.

به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط